۱۳۹۰ فروردین ۱۰, چهارشنبه

غریبه ای در عمق


وقتی که خیالم جمعِ فقط از پشت سرم برای خوابیدن روی بالش استفاده می کنم. موهام رو ولو می کنم روی بالش و روی موجشون می خوابم.

اما موقع هایی که خیلی فکر و خیال دارم از سه طرف سرم برای خوابیدن استفاده می کنم. پشت و دوتا پهلوها، حتی یه موقع ها اوضاع اینقدر بده که کار به چشمام هم می کشه و مجبورم فشارشون بدم به بالش. وقتی مدام جهت سرم رو عوض می کنم. موهام می پیچن دورم. می پیچن دور گلوم و اون وقت خواب ها رو بدتر از اون چیزی که هستن می بینم.

من شنا بلد نیستم. از آب می ترسم. از پریدن تو آب هم می ترسم. ولی الان چند وقتیه که دارم شنا می کنم. یه جای خیلی عمیق. خیلی خیلی عمیق. از یه جایی آب ها هی تاریک تر می شن. نمی ذاره که برم جلوتر. من دارم درجا می زنم و هنوز برای اون عمق غریبه به حساب میام. نفس دارم. هنوز نفس دارم. ولی از برگشتن به سطح آب بدم میاد.


۱۳۸۹ اسفند ۲۸, شنبه

زیاد یا زیادی




می نویسم، پاک می کنم.می نویسم، پاک می کنم. می نویسم، پاک می کنم. می نویسم، پاک می کنم. می نویسم، پاک می کنم . . .

سال گذشته را هی می نویسم و پاک می کنم. حرفم نمی آید. برای سال بعد فکر دارم. می نویسمشان، باز پاک می کنم.
فقط این روزهای آخر سالی یک جلمه در ذهنم بالا و پایین می رود: «برای امسال زیادی بزرگ شدم.» خودم هنوز درست و غلط اش را نمی دانم. جمله شیرینی نیست. فکرم مثل حساب های آخر سال به هم پیچیده شده است. و دلم برعکس همیشه یک ماهی قرمز در کیسه می خواهد.

۱۳۸۹ اسفند ۲۳, دوشنبه

استقلالی ها بهترترن!


این shuffle آی پاد نانو بدجوری باهوش است. نمی دانم از کجا می فهمت حالت سر جایش نیست. از کجا می فهمد که الان بالای پل عابر پیاده کریمخان رسیده ای که آهنگ یازدهم yasmin levy ( از همان آلبومی که اسمش را نمی دانم ) را play می کند؟
فکر کنم تا حالا فقط این می داند که نگین الملوک یک موقع هایی که می خندد، با لبخند خداحافظی می کند هم، حالش سر جایش نیست.
حتی وقتی که تو موقع خداحافظی چند ثانیه بیشتر چشمهایت را روی هم فشار بدهی.

پی نوشت:

۱.من تا حالا طرفدار استقلال نبودم. برای پرسپولیس هم طرفدار به حساب نمی آمدم. ولی برایم جذاب تر بود. ولی الان می گویم که پرسپولیسی ها ( منظور اعضای تیم ها و دو تا روزنامه مربوط این تیم هاست) خیلی‬ جواد هستند. و استقلالی ها خیلی بهترترن.

۲.امروز با علی رنجبران به نتیجه رسیدیم که جواد دو نوع دارد: جواد خوب، جواد بد

۳.روزها مثل غذا هستند. یک موقع ها بد از آب در می آیند حتی اگر صبحش با وسواس و شوق لاک بنفش خوش رنگی زده باشی.


۱۳۸۹ اسفند ۱۲, پنجشنبه



غبار یک هفته ای شیشه عینکت را ها می کنم
با گوشه روسری پاکش می کنم
آرام نگاهم می کنی،
آرام می شوم ...