۱۳۹۱ دی ۲۰, چهارشنبه

زير آب زار مي زنيم



لكنت گرفته ام
دستم را زده ام زير چانه ام و فكر مي كنم

از كنارم كه رد مي شود، مي ترسم
از ترس مي پرم، انگار 
مي ترسم كه فكرهايم را بخواند
چشم از صفحه كامپيوتر برمي دارم 
يادم نمي آيد به چه فكر مي كردم
لب هايم بي حالت تر مي شود

مي گويم لكنت گرفته ام
هيچي نمي گويد، انگار
فكرهايم را مي داند

با لكنت فكر مي كنم كه
دنيا غم انگيز است
آن قدر كه هم تخت يك نفره غم انگيز است
هم دو نفره




Photo by Negin Nasiri

هیچ نظری موجود نیست: