۱۳۸۹ دی ۳, جمعه

اگر سیگاری بودم


اگر سیگاری بودم
یکی اش را روشن می کردم
احتمالا اول ته کیف شلوغم دنبال زیپویم می گشتم

بعد سیگار با سیگار روشن می کردم
تا صبح
تا شب
تا هر وقت که یادم برود
یادم برود که با فکرم چه کردی

دستی در موهای آشفته ام می کردم
و تمام آن روز را مرور می کردم
تمام روزهای خوبی که از دست رفت
بعد تو را فراموش می کردم

ولی تا ابد یادم می ماند که آدم بدها
گاهی،
ظاهر ظریف و ساکتی دارند
و گاهی رژلب صورتی می زنند



۵ نظر:

مهدی صالح پور گفت...

میگم با این وضعیت خوبه که سیگاری نیستی!!!

امیر شوکتی گفت...

و گاهی رژلب صورتی می زنند...
خوب بود.

matbuat گفت...

اگر سیگاری بودی،سه ماه یه بار تصمیم می گرفتی ترک کنی
بعد یوهو یه چی می شد
بعد از ترک میومدی بیرون

امیر شوکتی گفت...

از کامنت قبلی تا الآن سیگاری نشدی هنوز؟
بجنب دیگه!

ناشناس گفت...

سیگاری بودن هم چندان تغییری تو داستان ایجاد نمیکنه!