روایت اول:
می گه: بدجور معلومه بهاره.
می گم: آره.
می گه: فصل جفت گیریه.
می گم: مخمل هم در تکاپوش هست.
می گه: تو face book, home page من هم هر روز یه عالمه in a relationship هست.
***
می گه: بهاره.
می گم: آره، مخمل همش می خواد از خونه بره بیرون.
می گه: عجب عالمیه، حتی حیوون ها هم بعد از یه مدت می خوان از خونه برن.
***
می گه: چقدر بهاره.
می گیم: آره.
می گه: قشنگ فصل باروریه.
می خندیم
می گه: چرا می خندین؟ منظورم اینه که هوا پر از گرد گُله.
۴ نظر:
دومی منم
Zibast !!!!!
man matinam asghar nistam be khoda
آره کتی، خودتی :)
متین: چرا اصغر حالا :))))))
ارسال یک نظر