در بالش غرق شده بودم و
خیال می بافتم
(۱)خیال شوی لباس
(۲)خیال پلاک ماشین ها
(۳)خیال اینکه مهسا می خواهد برود!
(۴)خیال بد قولی پریسا اینها!
(۵)خیال از پله ها یه وری پایین بروید
(۶)خیال تولدت مبارک
(۷)خیال دوستت دارم
(۸)خیال بودن همه دوست های خوبمان
(۹)خیال "مان"
(۱۰)حتی خیال گوش دادن تِرَک ۸ Gloomy sunday را هم بافتم
خیال ششم و
هفتم و
هشتم و
نهم را
ربان پیچ برایت می فرستم
.
گوش ات را بیاور . . .
اینها واقعی هستند
مراقبشان باش
راستی خیال دهم هم نقش برآب شد.
۵ نظر:
قشنگ بود. ولی چرا انقد غمگینن. اصلا چرا نسل شما انقد غمگین و توداره؟
قشنگ بود. ولی چرا انقد غمگینن. اصلا چرا نسل شما انقد غمگین و توداره؟
خیلی خوب بود. خیلی.
خیال سه کجا می خواد بره؟؟
جدا واقعیه؟؟
نه خیال سه فقط یه خیاله ;)
ارسال یک نظر